ایـــــن خـــــام ره نرفتــــــــه

خفتــــه خــبرندارد ســـردرکـــنارجانـان! کــه ایـن شـب درازباشــددرچــــشم پاسبانــان!

ایـــــن خـــــام ره نرفتــــــــه

خفتــــه خــبرندارد ســـردرکـــنارجانـان! کــه ایـن شـب درازباشــددرچــــشم پاسبانــان!

سایه (بیداد همایون)

فتنه ی چشم تو چندان پی بیدادگرفت

که شکیب دل من،دامن فریاد گرفت


آن که آئینه ی صبح وقدح لاله شکست

خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت


آه از شوخی چشم تو که خونریز فلک

دید این شیوه ی مردم کشی ویادگرفت!


منم وشمع دل سوخته ، یارب مددی !

که دگرباره شب آشفته شدوبادگرفت


شعرم ازناله ی عشاق غم انگیزتراست

داد ازآن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت


سایه ! ماکشته ی عشقیم که این شیرین کار

مصلحت را ، مدد ازتیشه ی فرهاد گرفت





نظرات 1 + ارسال نظر

” عشق “
در مرد ها حسی هست که اسمشو میذارن ” غیرت “


و به همون حس در خانم ها میگن “حسادت “

اما ...

من به هردوشون میگم ” عشق “

تا عاشق نباشی

نه غیرتی میشی نه حسود !

قائدی عزیز سلام وشب خوش
به نظرمیرسد که هنوز ازفضای "احساس تنهائی وازدست دادن حقیقت عشق "نتوانستی خویش رابرهانی ودراین چمبره ی
سیاه وهراس آوربااختیارخودخواسته همچنان اصرارداری که بمانی!میدانم باوجودسختی وتلخی فراوان درعین حال برایت
زیباست چون فضای بی سابقه وتجربه نکرده ای رادرحال گذارهستی وانسان های پراحساس این دنیای غریب رابیشتر می
پسندند مخصوصا اینکه دراین دنیادسترسی به آمال وامیال شخصی بالاخص نوشتن ازوضعیت کنونی ویامثلا گوش دادن به موسیقی موردعلاقه لذت وزیبائی وافری برایشان به ارمغان میآوردوخلاصه این دنیای منحصربفرد،آنقدرجذبه وکشش دارد
که جداشدن ازآن هم بسیارمشکل وهم درصورت اتفاق مدتها انسان رابه واقعیات زندگی بی میل وبی رغبت جلوه میدهد
اما دوست خوبم سفارش میکنم برای درک بیشترخود ازهستی وپدیده هائی چون عشق ودوست داشتن واینکه شما کجای
این دنیاقرارگرفته اید پیشنهاد،نه ببخشید،توصیه هم نه،اصلا خواهش وتمنامیکنم کتاب هبوط درکویر دکترشریعتی را بسیار
باتامل ودقت بخوانید،یقین دارم بعدازخواندن این کتاب انسان دیگری خواهید شد .پس بنده دیگر هیچ توضیحی درمورد نوشته
شمانمیدهم که حیف میشد.
برایتان شب وروزهای زیباتری آرزومیکنم . کوچک شما آراد آذرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.