طعنه زند همی به شب، رنگ سیاه موی تو
غین غزل بریده ام ، زل زده ام به روی تو
شانه نشد خم از غم و غصه و درد بیشمار
شانه چنان شکسته ام در خم و پیچ موی تو
رسم طواف اگر بود، دور حریم کعبه ات
دور هزار می زنم ،من به سرا و کوی تو
گر بکند زنده زمین ،عطر و هوای نو بهار
مرده بسی زنده کند ،معجزه های بوی تو
نام تو قطره بشنود، رخنه کند به سنگها
چشمه خروش می کند، در پی و جستجوی تو
ای که طلوع زندگی ،بی تو غروب می شود
قبله تویی رخ بنما ، سجده کنم به سوی تو
میگذری اگر شبی، به کوی ما سری بزن
سر زده ام چو پیش تر،من به سرا و کوی تو